مادرم....
30 بهمن 1394 توسط فاطمه مير شمسي
وای مادرم ……
کاش کوچه ای نبود،کاش خانه در نداشت….
کاش غربت مرا هیچ کس خبر نداشت….
کاشکی فدک نبود،حرمت نمک نبود….
کاش این زمین شوم از فدک اثر نداشت….
کاش هیچ مادری وقت راه رفتنش دست روی شانه ی خسته ی پسر نداشت…..
قبل از اینکه کوچه ها راه مادر مرا سد کنند،مادرم،دست بر کمر نداشت….
هر چه ناله می زدم مادر مرا نزن بی مروت زبون،باز دست بر نداشت….
ریشه ی مرا زدند ساقه ام شکسته شد،دشمن پلید ما کاشکی تبر نداشت….
وای مادرم شبی سر نهاد بر زمین،چادری به سر کشید سر ز خواب بر نداشت….