چادرم را....دوسش دارم....
این چادر را
واین حجاب را
خودم دوست دارم
نه به اجبار پدر
ونه به قانون مدرسه
من خود این چادر را
واین سیاهی تمام قد را
دوست دارم
وحاضر نیستم
با تمام آرزو های رنگارنگ دنیا
و با تمام راحتی ها
یا راحت تر بگویم
حاضر نیستم با تمام دنیایم عوضش کنم
حجابم مال من است
حق من است
چه در گرماهای آتش گونه
و چه در سرماهای سوزناک
درست است….گرم است….
اما به خنکای تابستان هم نمیفروشمش
دست و پا گیر؟
خب باید دست و پا را بگیرد،
از دست درازی ها و قدم های اشتباه….
من چادری ام
حقش
احساسش
دنیایش
و آرامشش را با نگاه های سنگین عوضش نمیکنم
هر چه باشم و هر کجا باشم من چادری هستم
و چادرم را….دوسش دارم
شهید حسن جعفر زاده:
زینب گونه حجابت را که
کوبنده تر از خون من است حفظ کن….